2) در درون هر جمعيت بسياري از ژن ها داراي دو يا بيشتر فرم آلترناتيو يا آلل هستند که پروتئين واحدي را به فرم هاي کمي متفاوت از هم کدبندي مي کنند. اين خود موجب تفاوت هايي در رشد و توسعه مي شود. لذا در درون جمعيت تغييرات variation وجود خواهد داشت.
3) بين آلل هاي مختلف براي جايگزيني در يک موضع واحد روي کروموزوم رقابت وجود دارد.
4) هر آللي بتواند نسخه هاي بيشتري از خود را در مقايسه با آلل هاي ديگر باقي بگذارد، در نهايت جاي فرم هاي آلترناتيو خود را در حمعيت مي گيرد. لذا انتخاب طبيعي يعني بقا» افتراغي آلل هاي آلترناتيو. در نهايت فرد را بايستي به عنوان حامل موقت يا ماشين بقا» دانست که از طريق آن ژن ها دوام آورده و همانندسازي مي کنند.
ژن و رفتار
موضوع بوم شناسي رفتار، موضوع تکامل رفتارهاي سازشي در ارتباط با اوضاع بوم شناختي است. انتخاب طبيعي فقط بر روي تفاوت هاي ژنتيکي عمل مي کند و لذا شرط آنکه رفتار تکامل پيدا کند، آنست که:
1) در درون جمعيت بايستي آلترناتيوهاي رفتاري موجود بوده و يا در گذشته وجود مي داشته است.
2) تفاوت ها بايستي توارث پذير باشند، به عبارت ديگر منشا» بخشي از تفاوت ها بايد ژنتيکي باشد.
3) بايستي بعضي از آلترناتيوها موفقيت توليدمثلي بيشتر از ديگران ايجاد کنند.
 براي مطالعه تاثير ژن بر رفتار سه روش عمده به کار مي رود:
- استفاده از موتان هاي ژنتيکي، شيميايي و تشعشعي; به عنوان مثال مگس هاي سرکه ماده ياد مي گيرند که به طور انتخابي از بوي بخصوصي که با شوک الکتريکي تداعي شده اجتناب کنند. مگس هاي موتانت کودن(bunce) ياد نمي گيرند که از شوک اجتناب کنند، هرچند که از ساير جهات رفتاري عادي هستند و مي توانند وظايف مبنايي را فرابگيرند. به علاوه وقتي به مگس هاي عادي نيز بازدارنده فسفوديستر از سيکليک(آنزيم تجزيه کننده خورانده مي شود آنها نيز قدرت يادگيري ضعيفي از خودشان نشان مي دهند. يک موتانت ديگر به نام فراموشکار(immnesiac)نيز جدا شده که به طور عادي ياد مي گيرد، اما به سرعت فراموش مي کند.
- تجربيات روي انتخاب مصنوعي; مي توان از افرادي که خصوصيات رفتاري را به افراطي ترين مقدارش نشان مي دهند استفاده کرد و آنها را به عنوان والدين، در بوجود آوردن شجره هاي انتخابي به کار برد. مثلا «سيرسيرک صحرايي» يا آواز سر مي دهد تا ماده را جلب کند و يا بي صدا سر راه ماده هايي را که به خواننده هاي ديگر جلب شده اند مي گيرد.
- مطالعه جفت هايي که تفاوت هاي ژنتيکي دارند; غالبا جمعيت هاي يک گونه که به لحاظ جغرافيايي متمايز باشند، ريخت شناسي و رفتار متفاوت دارند. اين انعکاسي است از سازگاري هاي آنها با شرايط متفاوت بوم شناسي. در مطالعه مارهاي آبي راه راه در جنوب غربي آمريکا نشان داد که جمعيت هاي داخلي(غيرساحلي) اين مار بسيار آبزي بوده و اغلب در زير آب از قورباغه، ماهي و زالو تغذيه مي کنند. جمعيت هاي ساحلي در خشکي مي چرند و اغلب ليسه مي خورند. در مطالعات مربوط به ترجيح غذايي در آزمايشگاه معلوم شد که مارهاي وحشي که از مناطق داخلي شکار شده باشند از خوردن ليسه سر باز مي زنند، هرچند که نمونه هاي ساحلي ليسه را به خوبي مي پذيرفتند. آزمايش هايي که با نمونه هاي بي تجربه نوزاد به عمل آمد نشان داد که 73درصد افراد ساحلي به ليسه حمله مي کنند و آن را مي خورند در حاليکه در مورد مارهاي داخلي اين رقم فقط 35درصد است. جفت مارهاي داخلي و ساحلي با يکديگر نشان داد که در اين مورد بچه ها از نظر خوردن ليسه حد واسط بين والدين قرار مي گيرند.وقتي از ژن در ارتباط با ساختمان يا رفتار به خصوصي صحبت مي کنيم منظور آن نيست که صفت مذکور به وسيله يک ژن کد مي شود. ژن ها به صورت هماهنگ عمل مي کنند و احتمال دارد که ژن هاي بسياري تواما بر رجحان جفت گيري، يادگيري، آوازخواني، تغذيه و الگوهاي مهاجرت فرد تاثير داشته باشند. در عين حال اين امکان وجود دارد که تفاوت رفتار و فرد به علت تفاوت يک ژن باشد. تکوين رفتار، نتيجه کنشي پيچيده بين ژن و محيط است. فرض کنيد که متخصص بوم شناسي رفتار با يک «لانه چرخ ريسک دم دراز»(caubatus Aegithalos) برخورد کند و بالافاصله تحت تاثير اينکه لانه تا چه حد با شيوه زندگي حيوان سازگار است و اسستتار اعجاب آور و گرمي و استحکام آن قرار خواهد گرفت. براي تکوين اين سازگاري ها در پرنده مي توان راه هاي مختلفي را در نظر گرفت، از جله; افراد مي توانستند همگي از طريق آزمايش و خطا شيوه ساختن لانه خوب را ياد بگيرند با اينکه مي توانستند از کار يک پرنده با تجربه تر تقليد کنند. و بالاخره در خلال تکامل، ژن لازم براي بروز اعمالي که به ساختن لانه خوب منجر شود مي تواند از طريق انتخاب طبيعي در جمعيت انتشار پيدا کند، زيرا افرادي که بهترين لانه ها را مي ساخته اند بيشترين زادگان را نيز بر جاي مي گذاشته اند. در عين حال حتي اگر براي ساختن لانه در شکل در تنش به يادگيري نياز باشد، باز هم تفاوت هاي ژنتيکي مربوط به استعداد يادگيري مي تواند در تکامل مطرح باشد.
رفتار، بوم شناسي و تکامل
1) انتخاب طبيعي در جريان تکامل به نفع افرادي عمل مي کند که استراتژي تاريخچه يا چرخه زندگي که از سوي آنها اتخاذ شده، سهم ژن هاي آنها را در مخزن ژني نسل هاي آينده به حداکثر برساند.
2) بهترين شيوه موازنه بين بقا» فرد بالغ و کوشش هاي توليدمثلي او در طي تاريچه حياتش بستگي دارد به بوم شناسي، محيط فيزيکي محل زندگي فرد، رفتار غذايي، صيادان و... دارد.
3) موفقيت فرد در بقا» و توليدمثل شديدا و به طور حياتي به رفتار او بستگي دارد.
مواظبت والدين و سيستم جفت گيري
تفاوت گونه هاي مختلف از نظر مواظبت والدين و سيستم جفت گيري را مي توان با محدوديت هاي فيزيولوژي و اکولوژيکي آنها مرتبط دانست. لقاح داخلي و تخصص هايي از قبيل ترشح شير موجب مي شود که ماده براي انجام مواظبت والدين مستعدتر باشد، در حاليکه لقاح خارجي، دفاع از قلمرو و نياز بچه ها به مواظبت از سوي هر دو جنس، نرها را وادار مي کند تا مواظبت هاي والدين را برعهده بگيرند. سيستم هاي جفت گيري را بر اساس گروه هاي کلي زير مي توان طبقه بندي نمود:
1) تک همسري(monogamy); يک نر و ماده پيوند زناشويي تشکيل مي دهند. اين پيوند ممکن است کوتاه يا درازمدت(در بخشي از فصل توليدمثل يا تمام آن و يا حتي تمام عمر) باشد. اغلب والدين، هر دو از تخم و بچه ها مواظبت مي کنند.
2) چند زني(polygyny); هر نر با چند ماده جفت مي شود اما هر ماده فقط با يک نر. ارتباط نر ممکن است همزمان با چندماده باشد(چند زني همزمان) يا در پي هم(چند زني متوالي). در چند زني اين ماده است که معمولا وظايف والدين را برعهده دارد.
3) چند شويي(polyanbry); اين درست برعکس چند زني است. ماده همزمان با چند شوهر است(چند شويي همزمان) و يا در پي يکديگر(چند شويي متوالي). در اين مورد مواظبت هاي والدين اغلب توسط نر صورت مي گيرد.
4) هرج و مرج جنسي(promiscuity); نر و ماده هر دو چندين بار با افراد مختلف جفت گيري مي کنند. لذا اين مورد مخلوطي است از چند زني و چند شويي. هر کدام از دو جنس ممکن است از تخم ها يا بچه ها مواظبت مي کنند.